بی آبروترینها نگران آبروی تبریز، این با آبروترین شهر
مشرق زمین شده اند...
تماشاگر تحریکشده که باور کرده مظلوم واقع شده، مانند نارنجکی ضامن کشیده به رخ این و آن کشیده میشود تا جایی که خبرها از تحریک 40 هزار نفر از تماشاگران تبریزی برای حضور در ورزشگاه آزادی منتشر شده و مسئولان کم ظرفیت این باشگاه نیز بر طبل پانیزم قومی میکوبند تا به اصطلاح کرکری فوتبالی خوانده باشند
ماجرای صعود تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به لیگ برتر فوتبال ایران، پایان یک قصه کهنه شده 8 ساله از ناتوانی استانی برای هدایت و حفظ یک تیم فوتبال به لیگ برتر کشور است، ولی این تازه اول راه بود.
به گزارش خبرنگار «آینده»، تماشاگران تبریزی سرانجام پس از هشت سال توانستند در ورزشگاه یادگار امام این شهر میزبانی بازیهای تیم دوست داشتنی خودشان را لمس و تجربه کنند.
اما در این میان جریانهای سیاسی مشکوک در اطراف این تیم و برخی تحرکات در خارج از مرزها موجب شده که قطار سنگین و پرشور طرفداران این تیم راه درستی را در پیش نگیرد.
بیشک ماجرا از زمانی شروع شد که برنامه نود نظرسنجی را برای انتخاب پرشورترین تماشاگران فوتبال ایران انجام داد و این زمانی بود که مسئولان این باشگاه از بالا تا پایین نشان دادند که جنبه و ظرفیت این تکریم معنوی از سوی یک برنامه پرمخاطب ورزشی را نداشته اند.
همزمان تلویزیون "گوناز" وابسته به دولت آذربایجان که اهداف نژادپرستانهای برای تجزیه ایران دنبال میکند، با موج سواری بر جریانهای سیاسی پس از انتخابات مدتی تلاش کرد تماشاگران این تیم و مردم تبریز را طرفداران مکتب نژادپرستی آذربایجان بزرگ قلمداد کند.
ولی با قطع شدن برنامههای نامتعارف تلویزیون گوناز از ماهواره هات برد، همین افراد سعی کردند با توصیه به تحریم تیم توسط تماشاگران به یک زورآزمایی انسانی برای تسویه حساب سیاسی دست بزنند و جالب بود که مقامات محلی این استان توجه به این گفتار و رفتار ضدایرانی شبکه مورد اشاره نداشتند.
چهرههای وابسته به این تفکر در جمهوری آذربایجان با طرح این موضوع با حرکتی رویایی از سوی مقامات محلی تبریز برای کامل شدن سناریو مظلوم نمایی خود مواجه شدند و آن زمانی بود که اتوبوسرانی تبریز از سرویسدهی نصفه و نیمه به تماشاگران این تیم خودداری کرد تا تصاویر حرکت پیاده بیش از 70 هزار تماشاگر این تیم به سوی تبریز ثبت شود.
از سوی دیگر مسئولان تراکتورسازی و به خصوص مربی حساس این باشگاه با اظهاراتی غیر متعارف سعی در حفظ جو عمومی تماشاگران و مردم تبریز در زمانی داشتند که این تیم افت کرده و نتیجههای قابل قبولی به دست نمیآورد.
در یکی از این اظهارات، فراز کمالوند با وجود سرویس دهی سیمای آذربایجان شرقی به این تیم، حق پخش یکسان به نسبت استقلال و پرسپولیس برای بازیهای تیم خودش را از شبکه سه خواستار شد.
این در حالی است که حتی در کشورهای پیشرفته فوتبال هم حق پخش یکسان به خاطر تنوع مخاطبان تلویزیونی امکان پذیر نیست و تنها راه های دسترسی به تصاویر توسط شبکه های گوناگون فراهم شده و به مخاطب ارایه میشود.
آیا کسانی که مردم را تحریک می کنند، میتوانند توضیح دهند آیا شبکههای معتبر و مشهور ورزشی انگلیس بازیهای هر هفته تیم بلکبرن را نشان میدهد؟ یا بازیهای هر هفته تولوز از شبکههای دولتی فرانسه پخش میشود؟
با این شرایط تنها میتوان متوجه شد که مربی این تیم فرافکنی برای ذهن بیاطلاع مخاطبان سنتی فوتبال در این شهر کرده تا ذهنیت آنها را به فضای موجود خراب کند.
وقتی شبکه استانی تبریز با پخش ماهواره ای بازیهای تراکتورسازی را پخش زنده می کند، این توقع منطقی نیست که شبکه سه چشم بر مخاطبان میلیونی استقلال و پرسپولیس ببندد و در صدد به دست آوردن دل یک مربی باشد.
البته این مدل بدعت ها ادامه داشت تا اینکه مسئولان این باشگاه سعی کردند در بازی با پرسپولیس تهران تماشاگران خود را به رخ حریف پرتماشاگر تهرانی بکشند!
حرکت مسئولان این باشگاه تبریزی در شرایطی است که به جز استقلال و پرسپولیس که طرفداران گسترده ملی در سراسر کشور دارند، هیچ تیمی از چنین بازه انسانی گسترده ای برخوردار نیست و دوستان با طرح شعارهای قومی که با ثبات سیاسی کشورمان ضدیت دارد، حاضر هستند برای خودشان تماشاگر گلوبال دست و پا کنند.
این اقدامات نادرست و یارکشی های انسانی در حاشیه مسابقه های فوتبال، با اظهارات عجیب هم همراه می شود وقتی که مسئولان این تیم در باج خواهی آشکار نیمی از سهم میزبانی تیم های رقیب را می خواهند، این زیاده خواهی در شهرهای مختلف ایران برای مسئولان برگزاری بازیها دردسرساز شده و مشخص نیست، چرا فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ و منشور اخلاقی دست کم یک ساعت کلاس توجیهی برای مسئولان این باشگاه و مربی جوان آن در مورد قوانین فوتبال نمی گذارند.
تکمیل این جریان با رفت و آمدهای عجیب و غریب مربی این تیم و درگیری هایی که مطبوعات محلی با وی پیدا کرده اند، شرایط را به سمتی می برد که کنترل این تیم در تبریز ممکن نباشد و با تهدید به رفتن و ماندن و به میان کشیدن پای مردم نقطه ضعف ها پنهان شود.
برخی در تلاش هستند ماجرایی برای فوتبال ایران درست کنند که هم فوتبال تبریز شدیدترین لطمه را از آن میخورد و هم فوتبال ملی ما بازنده اصلی آن خواهد شد.
شاید برای چند عضو سابق حزب کمونیست شوروی که حالا با پولهای تزریقی دولتهای همسایه در تلاش برای توسعه مکتب کمونیستی جدیدی با عنوان آذربایجان بزرگ هستند، فوتبال ملی ایران ارزشی نداشته باشد، چون این گروهکهای ضدایرانی در تلاش برای به هم زدن ثبات و تمامیت ارضی کشورمان هستند.
اما مقامات و چهرههای موثر ورزشی و فرهنگی شهر تبریز که متوجه این فضا هستند، میتوانند جلوی این اقدامات انحرافی و احساسات کاذب مدیران بیجنبه را بگیرند.
تماشاگر تحریک شده که باور کرده مظلوم واقع شده، به مانند نارنجکی ضامن کشیده به رخ این و آن کشیده می شود تا جایی که خبرها از تحریک 40 هزار نفر از تماشاگران تبریزی برای حضور در ورزشگاه آزادی منتشر شده و مسئولان این باشگاه نیز بر طبل پانیزم قومی می کوبند تا به اصطلاح کرکری فوتبالی خوانده باشند.
اگر هموطنان غیور و پرشور تبریزی با هشیاری این اقدامات وبرخی تحرکات برون مرزی را ارزیابی نکنند، نه تنها بازهم تراکتور در پایان نیم فصل دوم به مانند نیم فصل اول دچار بحران و نتایج ضعیف می شود، بلکه شاید به این زودی ها تبریز نتواند طعم شیرین یک تفریح سالم و هیجان پرشور در قالب یک مسابقه فوتبال را تجربه کند.
آنچه که امروز انجام میشود، تلاش عدهای بیرون از مرزها برای حاشیهدار کردن موفقیتهای این تیم برای خاموش شدن صلابت و سرزندگی تبریز بزرگ است تا بتوانند در کشوری که تمام اعتبارش به اندازه خانه استاد شهریار نیست، مدعی آذربایجان بزرگ باشند.
از سوی دیگر مقامات محلی نیز باید با کنترل رفتار و گفتار مسئولان این باشگاه، راه را بر اقدامات کودکانه در مدیریت مدرن و علمی امروز فوتبال جهان ببندند تا آبروی گران قیمت و پرارزش تبریز این گونه فدای رویاهای چند نفر نشود.
بیشک در فوتبال ایران تهرانیها به استقلال و پرسپولیس، تبریزیها به تراکتور، ماشین سازی و شهرداری، قائمشهریها به نساجی، مشهدیها به ابومسلم، اهوازیها به استقلال، فولاد، دیهیم و شاهین، آبادانیها به نفت، شیرازیها به برق و مقاومت، اصفهانیها به ذوب آهن و سپاهان، انزلچیها به ملوان، رشتیها به داماش، نوشهریها به شموشک، کرمانیها به مس افتخار می کنند و طرفداران سنتی آن هستند.
اما به نظر کسی قدر تماشاگران پرشور تبریزی را نمیداند و رفتار مدیران این باشگاه پرطرفدار سنتی شبیه اقدامات مدیران تیمهای بیتماشاگر صنعتی است که مانند سایپا، استیل آذین و راه آهن حاضرند از هر راهی برای به دست آوردن نیروی انسانی روی سکوها استفاده کنند و دلخوشی به نام تماشاگر داشته باشند.
بــاکس سـی تـی با هیت بالا روزانه 10000 بازدید افتخار دارد لینک شما را ثبت نماید.
قبل ازارسال لینک حتما کدلینک باکس رادروبلاگ خود قراردهید.
درضمن باکس ما آماده تبادل بنر باتمامی وبلاگ ها و سایت ها میباشد.
بنرها به صورت تصادفی درصدها وبلاگ به نمایش درمی آیند.
پس هرچه زودتر به جمع ما بپیوندید ولینک خو را ثبت کنید.
منتظر حضور گرمتون هستیم.